سهره

اللهم عجل لولیک الفرج

سهره

اللهم عجل لولیک الفرج

مشخصات بلاگ
سهره

زندگی بافتن یک قالیست،
نه همان نقش و نگاری که خودت می خواهی،
نقشه را اوست که تعیین کرده،
تو در این بین فقط می بافی،
نقشه را خوب ببین،
نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و
زندگی را یک مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگرهم برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و نه لذتی از آن برده اند.*
 *دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از اطراف خود غافل بوده است.

آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت می شود و فقط او می ماند
و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست نخواهد آمد. ... *
 *جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را
دوست داریم و به آنها وابسته می شویم. *
 *هرچه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود. *
*پس هرکسی را بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش
خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.*
 *دوستدارتو : بابالنگ دراز*

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۲۳:۱۷
عادله هوشمندی
سلامتی:
1- آب فراوان بنوشید.
2- مثل یک پادشاه صبحانه بخورید، مثل یک شاهزاده ناهار و مثل یک گدا شام بخورید..
3- بیشتر از سبزیجات استفاده کنید تا غذاهای فراوری شده.
4- بااین 3 تا E زندگی کنید:
Energy
Enthusiasm (شورواشتیاق)
Empathy (دلسوزی و همدلی).
 
5- از ورزش کمک بگیرید.
6- بیشتر بازی کنید.
7- بیشتر از سال گذشته کتاب بخوانید.
8- روزانه 10 دقیقه سکوت کنید و به تفکر بپردازید.
9- 7 ساعت بخوابید.
10- هر روز 10 تا 30 دقیقه پیاده‌روی کنید و در حین پیاده‌روی، لبخند بزنید.
 
شخصیت:
11- زندگی خود را با هیچ کسی مقایسه نکنید: شما نمی‌دانید که بین آنها چه می‌گذرد.
12- افکار منفی نداشته باشید، در عوض انرژی خود را صرف امور مثبت کنید.
13- بیش از حد توان خود کاری انجام ندهید.
14- خیلی خود را جدی نگیرید.
15- وقتی بیدار هستید بیشتر خیال‌پردازی کنید.
16- حسادت یعنی اتلاف وقت، شما هر چه را که باید داشته باشید، دارید.
17- گذشته را فراموش کنید.. اشتباهات گذشته شریک زندگی خود را به یادش نیاورید. این کار آرامش زمان حال شما را از بین می‌برد.
18- زندگی کوتاه‌تر از این است که از دیگران متنفر باشید. نسبت به دیگران تنفر نداشته باشید.
19- با گذشته خود رفیق باشید تا زمان حال خود را خراب نکنید...
20- هیچ کس مسئول خوشحال کردن شما نیست، مگر خود شما.
21- بدانید که زندگی مدرسه‌ای می‌ماند که باید در آن چیزهایی بیاموزید. مشکلات قسمتی از برنامه درسی هستند و به مانند کلاس جبر می‌باشند.
22- بیشتر بخندید و لبخند بزنید..
23- مجبور نیستید که در هر بحثی برنده شوید. زمانی هم مخالفت وجود دارد.
 
جامعه:
24- گهگاهی به خانواده و اقوام خود زنگ بزنید.
25- هر روز یک چیز خوب به دیگران ببخشید.
26- خطای هر کسی را به خاطر هر چیزی ببخشید.
27- زمانی را با افراد بالای 70 سال و زیر 6 سال بگذرانید.
28- سعی کنید حداقل هر روز به 3 نفر لبخند بزنید.
29- اینکه دیگران راجع به شما چه فکری می‌کنند، به شما مربوط نیست.
30- زمان بیماری ،شغل شما به کمک شما نمی‌آید، بلکه دوستان شما به شما مدد می‌رسانند، پس با آنها در ارتباط باشید.
 
زندگی:
31- کارهای مثبت انجام دهید.
32- از هر چیز غیر مفید، زشت یا ناخوشی دوری بجویید.
33- عشق درمان‌گر هر چیزی است.
34- هر موقعیتی چه خوب یا بد، گذرا است.
35- مهم نیست که چه احساسی دارید، باید به پا خیزید، لباس خود را به تن کرده و در جامعه حضور پیدا کنید.
36- مطمئن باشید که بهترین هم می‌آید.
37- همین که صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید از هستی تان شاکر باشید.
38- بخش عمده درون شما شاد است، بنابراین خوشحال باشید.
 
 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۵ ، ۲۲:۵۹
عادله هوشمندی

روزی که قرار بود آدم آفریده شود ... خاک کمی خودش را جمع و جور کرد ... سنگریزه ها هم همینطور! خدا برای هر آدمی مشتی خاک کنار گذاشت ... اینکه آیا همه آدمها با مقدار مساوی از خاک آفریده شدند را نمی دانم ... اما می دانم که آن مقدار هر چه بود ... اندازه معین و معلومی داشته!

     وقت آفریدن شب و روز هم همینطور ... و وقت آفریدن فصلها ... رودخانه ها و ماهی های پولک درشت طلایی! همه به اندازه ... همه به وقت معین ... همه به مقداری معلوم!

     آدمها که روی زمین آمدند ... اول همه چیز مرتب بود ... همه زمانها و همه اندازه ها!

     آدم لب رودخانه رفت ... روز اول با توری به اندازه ... ماهی هایی به اندازه گرفت! ماهی ها که چشمش را گرفتند ... تور بزرگتر و بزرگتر و ماهی ها کمتر و کمتر شدند ... رودخانه از اندازه افتاد!

     آدم به جنگل رفت ... روز اول با تبری به اندازه ... شاخه هایی به اندازه برید! شاخه ها که چشمش را گرفتند ... تبر بزرگتر و بزرگتر و درختها کمتر و کمتر شدند ... جنگل از اندازه افتاد!

     آدم به آدم رسید ... یک دست مهربانی و یک دست خشم ... لقمه هایی از دوست داشتن به هم تعارف کردند و بشقابهایی از فحش به هم دادند ... آدمها همدیگر را نمی دیدند ... چشمهای هم را نمی دیدند ... قلب همدیگر را نمی دیدند و تنها و تنها به هم لقمه تعارف می کردند ... سر به هوا و بی ملاحظه! دنیا پر از مهربانی های بی وقت و خشمهای بی اندازه شد ... آدم از آدم ترسید ... آدم با آدم نماند و دنیا از اندازه افتاد!

     تو که به سمت من می آیی ... مواظب باش! قدمهایت را بشمار و لقمه های مهربانی ات را با صبر به من بده و اخمهایت را یکهو بر دل من نریز!

     من که به سمت تو می آیم مواظبم که بیشتر از این تعادل دنیا را به هم نریزم ... به اندازه باشم ... همانطور که از ابتدا خدا مرا آفرید

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۰۳
عادله هوشمندی