اگر این 10 نشانه را دارید، دنیا را متحول خواهید کرد.
اول از همه این سه قانون متحول کننده را باید بلد باشید :
️هر فردی نمیتواند موفق شود.
️هر فرد موفقی نمیتواند دنیا را متحول کند.
️اما هرکسی که این نشانه ها را داشته باشد، دنیا را متحول خواهد کرد
از آینده خودتان خبر ندارید؟ خب طبیعی است…
هیچکس خبر ندارد در این مقاله میخواهیم نشانه هایی را معرفی کنیم، که اگر آنها را در زندگی تان دیدید، بدانید شما همان نفری هستید که میتواند دنیا را متحول کند و نامش در تاریخ جاودانه شود.
افرادی مانند، بیل گیتس، استیو جابز، ریچارد برانسون، نلسون ماندلا، گاندی و هرکسی که نامش را می شناسید و کاری بزرگ برای بهبود اوضاع زندگی مردم این دنیا انجام داده است.
اگر این نشانه ها را در زندگی تان، در خودتان، در اطرافتان دیدید، بدانید شما همان یکنفری هستید که دنیا منتظرتان است…
شب آرامی بود
می روم در ایوان، تا بپرسم از خود
زندگی یعنی چه؟
مادرم سینی چایی در دست
گل لبخندی چید، هدیه اش داد به من
خواهرم تکه نانی آورد، آمد آنجا
لب پاشویه نشست
پدرم دفتر شعری آورد، تکیه بر پشتی داد
شعر زیبایی خواند، و مرا برد، به آرامش زیبای یقین
:با خودم می گفتم
زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛ که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد؟
!!!هیچ
زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند
شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری
شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت
زندگی درک همین اکنون است
زندگی شوق رسیدن به همان
فردایی است، که نخواهد آمد
تو نه در دیروزی، و نه در فردایی
ظرف امروز، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با، امید است
زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک
به جا می ماند
زندگی، سبزترین آیه، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
قانون پذیرش: یعنی بدانیم قدم و مرحله اول هشیاری حضور تسلیم و پذیرش است.
یعنی پذیرش اتفاق لحظه حال و موازی شدن با آن بدون قید و شرط قبل از قضاوت و بدون ستیزه و مقاومت.
قانون صبر: این قانون به معنای ستیزه نکردن و مقاومت نکردن و نداشتن واکنش است و به معنای تحمل یا تاخیر نیست.
یعنی اجازه دهیم « صبر کنیم » تا خرد هستی که بر اثر تسلیم از ما عبور می کند بجای دخالت واکنش شرطی عمل کند.
قانون شکر: به معنای قدردانی از داشته ها و نعمات است و آگاه بودن از غنای درونی که در ما وجود دارد، و استفاده صحیح از آن داشته ها.
قانون گردش: از همه نعمت و ها و امکانات باید استفاده کنید تا آنها در گردش باشند و برکت بیشتری دهند.
سلامتی و سعادت در تداوم گردش است.
« مانند گردش افلاک، گردش خون و... »
این قانون دو زیر مجموعه دارد:
از هر چیزی هر چه بیشتر استفاده کنید بیشتر می شود.
از هر چیزی که استفاده نکنید از شما دور می شود و از بین می رود.
قانون مزرعه: یعنی هر کاری زمان و پروسه خاص خودش را دارد و باید طبق قانون خودش عمل کند.
مثل کشت گندم که محصول دادن آن یکسال بطول می کشد.
قانون جبران: یعنی هیچ چیز در این جهان مجانی و بدون پرداخت نیست.
در برابر هر چیزی که بدست می آورید و استفاده می کنید بهائی وجود دارد که باید بگونه ای پرداخت شود و در صورت عدم پرداخت نتیجه حاصل نمی شود.
قانون پرهیز: یعنی از چیزهائی که درک کردیم از جنس زندگی و نور نیست و به ما درد و رنج و بدبختی می دهد پرهیز کنیم مثل ستیزه، مقاومت، قضاوت، مقایسه، شکایت و سایر تولیدات من ذهنی که درد و رنج ایجاد می کند.
قانون تعهد و هماهنگی: یعنی اینکه وقتی موضوعی را بخوبی درک کردیم نسبت به اجرای آن متعهد شویم و آنرا اجرا کنیم و سپس نیرو و فکر و هشیاری ما در آن جهت حرکت می کند و باید هماهنگی های لازم در همه جنبه ها برای اجرای خوب آن موضوع صورت پذیرد.
قانون تکرار: یعنی این مفاهیم باید بر اثر تکرار بتدریج به جان بریزد تا خود جوش عمل کند.
تکرار معجزه می کند « مانند چکیدن آب برصخره که بتدریج آنرا خرد می کند » تکرار من ذهنی را از رو می برد.
تکرار مادر تمامی مهارت هاست و فقط با تکرار و استمرار می توان سخت ترین کارها را سهل کرد و به نتیجه رسید.
قانون جذب: از هر جنسی هستید، به سوی همان می روید.
یعنی همیشه همسان خود را جذب می کنید.
هر چیز که در جستن آنی، آنی...
اگر با اتفاقات و افراد خوب مواجه می شوید یعنی از جنس آنها هستید و اگر افراد « من دار» را به خود جذب می کنید، بدانید که من دارید.
اگر اوضاع بیرون شما خراب یا نامناسب است بدانید از درون مشکل دارید.
اگر افراد مثبت و با عشق با شما همراه می شوند، شما از آن جنس هستید.
اگر شادی جذب می کنید، از جنس شادی و اگر غم جذب می کنید، از جنس درد و غم هستید
به برگ نگاه کن ...
وقتی داخل جوی آب می افتد خود را به جریان آن می سپارد و می رود ...
من تمام زندگی ام را با اطمینان ،
به خالق رودخانه هستی و به جریان زندگی سپرده ام …
چون میدانم در آغوش رودخانه ای هستم
که همه ذرات آن نشان از حضور حضرت دوست دارد ...
پس از افت و خیزهایش هرگز دل نگران نمی شوم.
من ،
آرامش برگ را دوست دارم ...
چون برایم ایمان و توکل راستین را یادآوری میکند.
اهمیت نماز شب
در میان نوافل نماز شب جایگاه خاصی دارد و تاکید فراوانی در آیات و احادیث به آن شده است و به همین جهت اولیا خدا بر آن مداومت و مواظبت داشتند و به راز و نیاز در دل شب می پرداختند. در حدیثی از امام صادق می خوانیم که خانه هایی که در آن نماز شب خوانده می شود همچون ستاره نزد آسمانیان می درخشند.
انسان با تداوم بر نماز شب و عبادت شبانه می تواند به مقامی از عمل، صفای نفس و قرب خدا برسد که جز حق نشنود و جز حق عمل نکند و هر دعایی که کند مستجاب شود.
چگونه سحرخیز شویم؟
یکی از سوالات مهمی که در این مورد پیش می اید اینست که چه میزان خواب برای من کافیست؟ برای مشخص کردن مدت خوابتان شما در ابتدا باید بدانید که جز افراد پر خواب(با بیش از9 ساعت خواب در شبانه روز) یا کم خواب(کمتر از 6ساعت در شبانه روز) و یا اینکه در حد میانه هستید. با مشخص شدن این موضوع می توانید کنترل خوابیدن خود را بدست بگیرید و مدتش را در طول شب تغییر دهید. از موانع سحرخیزی می توان به 1-گناه 2- دروغ ،3- پرخوری و 4- زیاد خوابیدن در شب اشاره کرد که با کم رنگ کردن این سه عامل بیشتر می توانیم از این عبادت معنوی لذت ببریم.
همانگونه که انسان دارای حواس بیرونی و ظاهریست، به همان نحو نیز دارای حواس باطنی و درونیست. یکی از این حواس درونی بویایی است. بویایی درونی معمولا بعد از فعال شدن حواس درونی بینایی و شنوایی فعال می شود.مولوی در مثنوی معنوی اشاره می کند که اگر یکی از حس های درونی انسان بیدار شود مابقی حس ها نیز به همان نحو و بتدریج بیدار خواهند شد
چون یکی حس در روش بگشاد بند مابقی حس ها همه مبدل شوند
هر عمل یا اندیشه ای که انسان آن را به وجود می آورد دارای فرکانس بخصوصیست که برآن اساس بوی خاصی را تولید می کند که این نو توسط کسانیکه بویایی درونی آنها فعال شده است قابل استشمام است. بسته به درجه اعمال خوب و بد، بویی که از آنها به مشام می رسد نیز تغییر می کند و در شهرها به خاطر نفوس بیشتر و آلودگی نفسانی افراد، بوی بسیار بدی به وجود می آید که گاها بسیار مشمئز کننده و تهوع آورست، علی الخصوص برای کسانیکه بویایی درونیشان بتازگی فعال شده است و قادر به کنترل صحیح و ارادی آن نیستند
یکی از افرادی که در دنیای عرفان در این مورد اشارات مختصری داشته، شمس تبریزی است. شمس در مورد تجلی خداوند بیان می دارد که حق تعالی بویی بسیار مست کننده شبیه عنبر و مشک داردکه قبل از تجلی می توان آن را حس کرد، هر چند در مقایسه با مشک و عنبر بسیار سرمست کننده تر می باشد. وی می گوید
" حق تعالی را خود بوییست محسوس همچون مشک و عنبر اما چه ماند به مشک و عنبر! چون تجلی خواهد آمدن آن بوی مقدمه بیایید مست مست شود"
هر چقدر اعمال انسان روحانی باشد و گرایش بیشتری به معنویت داشته باشد و اعمالی که انجام می دهد از روی عشق به خدا باشد بویی که از خود ساطع می کند مست کننده و دلربا خواهد بود. و به همین خاطر بویی که از اساتید واقعی استشمام می شود مست کننده است در رویاهای صادقه نیز می توان این عطر را استشمام کرد که این یکی از نشانه های رویاهای واقعیست.
بیوریتم چیست؟؟؟
آیا تا بحال متوجه نوسانات روحی و جسمی خود شده اید؟ نوسانات و تغییراتی که دلیل آن نامعلوم می ماند! گاهی میزان بنیه و توانایی در انجام فعالیت های روزمره, مانند پرداختن به ورزش و شرکت در میهمانی ها, احساس سلامت یا کسالت, نحوه برخورد با مشکلات، میزان یاری حافظه تان یا حتی نظم فکری شما دستخوش تغییراتی می شود که هر چه جستجو می کنید، پاسخی نمی یابید! بیوریتم یا همون زیست آهنگ بدن دلیل اصلی حالاتی است که نوسانات روحی، جسمی و فکری در ما به وجود می آید. بدن ما از بدو تولد به طور مرتب و پیوسته مطابق با سیکل های زمانی مشخصی عمل می کند. بیوریتم بر این ایده استوار است که این چرخه های سه گانه در بدن افراد براساس ساعت درونی و بیولوژیکی عمل می کنند و هر چرخه براساس موج سینوسی با دوره های متفاوت در حال گردش است که نقطه شروع همه آنها روز تولد هر فرد است.
تاریخچه بیوریتم
در سال 1890 میلادی برای نخستین بار یک پزشک آلمانی بنام ویلیام فلیس وجود سیکل های بیوریتم در بدن انسان را کشف کرد او که آمار و تحقیقات زیادی برروی وضعیت بیمارانش انجام می داد پی به وجود سیکل های 23 روزه ی فیزیکی و 28 روزه احساسی در وجود بیماران خود برد، جالب اینجاست که همزمان با وی بدون اطلاع از نتایج او ، روانشناس دیگری بنام پروفسور هرمان اسووبودا در اتریش نتایج دوره ای 23 روزه فیزیکی و 28 روزه احساسی را بدست آورد که این نتایج یکسان و مستقل از هم به طور شگفت انگیز باعث تأیید نظریه بیوریتم و علاقمندی دیگر دانشمندان همچون فروید و نیز انجام آزمایشات دیگری در این زمینه شد. و در نهایت در سال 1920 دکتر آلفرد تلتشر با بررسی توان یادگیری و قدرت فکر شاگردان خود سیکل 33 روزه ادراکی را کشف نمود.
بیوریتم و تطبیق آن با زندگی روزمره :
نمی دونم تا حالا یک روزِ بد تمام عیار رو تجربه کردید یا نه ؟
از همون اول صبح ، احساس می کنی حال و حوصله ی هیچ کاری رو نداری . دست به هر کاری می زنی خراب میشه .
اما اصل مطلب : دانشمندان صاحب نظر در عرصه متافیزیک معتقدند این پریودهای روحی روانی که معمولا همه ی ما با اون درگیر هستیم و علتش رو هم نمیدونیم ، ناشی از سیکل های طبیعی بدن هستند که از لحظه ی تولدِ هر انسان ، آغاز و تا زمان مرگ ، به طور متناوب ادامه داره و همه ی این افت و خیزها به واسطه ی وجود سه سیکل (چرخه) بوجود میاد:
دوره چرخه جسمی ( Physical ) هر 23 روز یک بار تکرار می شه
دوره چرخه حسی ( Emotional) هر 28 روز یک بار تکرار می شه
دوره چرخه ذهنی ( Intellectual) هر 33 روز یک بار تکرار می شه
و نهایتا مجموع همه ی اینها ،"زیست آهنگ" یا " biorhythm " رو تشکیل می ده .
اما نکته مهم و قابل توجه اینه که شما می تونید با محاسبه ی بیوریتم و تطبیق اون با زندگیه روزمره تون ، روزهای خوب و بد رو از قبل - تقریبا" - شناسایی کنید و خودتون رو با اون وقف بدید . امروزه حتی مدیران موفق هم نمودارهای سه گانه فوق را بطور مستمر برای تک تک کارکنان خودشون ترسیم میکنن تا متناسب با شرایط جسمی ، حسی و ذهنی آنها ، فعالیت های روزانه را به آنها ارجاع دهند .
بر این اساس وقتی که سیکل ها در فاز مثبت باشن ، زندگی شیرینه و همه چیز بر وقف مرادتونه و وقتی هم که هر سه سیکل با هم در فاز منفی باشن احساس ناامیدی می کنیم دست توی هر کاری میزاریم خراب میشه .
تنها راه تغییر دادن دنیا تغییر سطح آگاهی انسانهاست و این را می توانی در درون خودت انجام دهی. این را نمی توان از بیرون در مورد کسی انجام داد.
بدان که اگر سطح آگاهی خودت را تغییر دهی، ارتعاشی ایجاد خواهی کرد که مردم را تغییر خواهد داد. بدون اینکه از آن با خبرشوند آنان را تغییر خواهد داد.
دنیا به محیطی متفاوت نیاز دارد، نه یک جامعه متفاوت. به یک محیط روحانی متفاوت نیاز است.
شما مطلقا خود خواه شوید
نخست سعی کن بدانی کیستی، این نخستین گام خودخواهیست
سعی کن عشق بورزی، این دومین اصل خود خواهیست
خودت را دوست بدار تا بتوانی دیگران را دوست بداری و سومین اصل خودخواهی اینکه لحظه را با خوشی و شادمانی زندگی کن
و آنگاه چیزی توسط تو شروع می کند به رخ دادن.
تو یک نقطه اشتعال می شوی
روندی جهانی آغاز می شود
می شوی موجودی بیدار
این تنها کاریست که میتوانی بکنی